در جهان مدرن و بحرانزده امروز، تئاتر خیابانی به عنوان یکی از صریحترین، در دسترسترین و شورانگیزترین اشکال هنری توانسته است نقشی بیبدیل در بازتاب نارضایتیهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایفا کند.
این مقاله به بررسی تئاتر خیابانی به مثابه ابزاری برای اعتراض اجتماعی میپردازد و ضمن تبیین پیشینه، کارکردها، چالشها و مصادیق جهانی و ایرانی، نگاهی جامعهشناسانه و زیباییشناسانه به این گونه نمایشی دارد.
تئاتر، از دیرباز ابزاری برای بازتاب واقعیتهای اجتماعی، گشودن زبان نقد، و شکستن سکوتهای تحمیلی بوده است.
اما وقتی تئاتر از سالنهای رسمی بیرون میآید و در خیابان، کوچه، میدان یا حتی کنار بازارچهها اجرا میشود، جنبهای دیگر از ماهیت خود را بروز میدهد: تئاتر به میان مردم میآید و بیواسطه، بدون تشریفات، صدای اعتراض میشود.
تئاتر خیابانی تئاتری است که با بدنهی جامعه در تماس مستقیم است.
این نوع از تئاتر، عمدتاً در بستر نارضایتی، بحران، جنبشهای اجتماعی و مبارزات طبقاتی رشد میکند و زبان آن نه فقط هنری، بلکه عمیقاً سیاسی و اجتماعی است.
خاستگاه و تاریخچه تئاتر خیابانی
خاستگاه جهانی
ریشههای تئاتر خیابانی به یونان باستان و نمایشهای عمومی میرسد، اما در قرن بیستم، بهویژه در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، همزمان با جنبشهای ضد جنگ و عدالتخواهی، این سبک به ابزاری برای مبارزه فرهنگی تبدیل شد.
در آمریکای لاتین، آگوستو بوآل با تئوری «تئاتر ستمدیدگان» سنگبنای یکی از تأثیرگذارترین اشکال تئاتر خیابانی را نهاد.
در اروپا، تئاتر خیابانی اغلب در قالب کارناوالهای سیاسی، راهپیماییهای نمایشی و اجراهای خیابانی در خدمت اهداف ایدئولوژیک بود.
تئاتر خیابانی در ایران
در ایران، سنتهای نمایشی همچون تعزیه و نقالی، شکلهای بومی تئاتر خیابانی محسوب میشوند.
پس از انقلاب ۱۳۵۷، و بهویژه در دوران اصلاحات و اعتراضات مردمی دهه ۱۳۸۰ به بعد، تئاتر خیابانی بار دیگر جانی تازه گرفت.
هنرمندانی چون نادر برهانیمرند، امیر دژاکام، و گروههایی همچون تئاتر شهر یا خانه هنرمندان در توسعه تئاتر خیابانی نقش بسزایی داشتند.
ویژگیهای ساختاری تئاتر خیابانی
فقدان صحنه رسمی
تئاتر خیابانی، برخلاف تئاتر سالنمحور، صحنهای رسمی و تعیینشده ندارد.
هر مکانی—از پلههای یک میدان تاریخی گرفته تا گوشهای از یک بازار محلی—میتواند محل اجرا باشد.
این ویژگی سبب ایجاد پیوندی مستقیم با مخاطب میشود.
مشارکت مخاطب
مخاطب در تئاتر خیابانی تماشاگری منفعل نیست؛ او بخشی از اجراست، و گاه حتی جریان روایت را تغییر میدهد.
این تعامل، تئاتر خیابانی را به شکلی از “تئاتر مشارکتی” بدل میسازد.
روایتگری نمادین و ایجاز
بهدلیل محدودیتهای زمانی، مکانی و فنی، تئاتر خیابانی ناگزیر به استفاده از نمادها، استعارهها، و ایجاز در روایت است.
این ایجاز، تیز و گزنده و مؤثر است.
تئاتر خیابانی بهمثابه اعتراض اجتماعی
اعتراض به سلطه و نابرابری
تئاتر خیابانی بستری برای افشاگری علیه قدرتهای سلطهگر است.
در آمریکای لاتین، نمایشهایی که سیاستهای نئولیبرال را نقد میکردند، در قالب تئاتر خیابانی ظهور یافتند.
زبان بیواسطه مردمی
تئاتر خیابانی از زبان پیچیده و گاه نخبهگرایانه تئاتر کلاسیک فاصله میگیرد.
زبان مردم، دغدغه مردم، کنش مردمی. اعتراض در این فضا نه فانتزی، که زنده و ملموس است.
اعتراض به سانسور
در کشورهایی با محدودیتهای رسانهای و سیاسی، تئاتر خیابانی راهی برای دور زدن سانسور است.
بدن، صدا، حرکت و حضور فیزیکی بازیگر، رسانهای انسانی و انکارناپذیر میشود.
نمونههایی از تئاتر خیابانی اعتراضی در جهان
آرژانتین – مادران میدان مایو
مادران میدان مایو، در اعتراض به ناپدیدشدگان سیاسی دهه ۱۹۷۰، با اجرای نمادین سکوت، روسری سفید و تابلوهایی از چهرههای ناپدیدشده، تئاتری خیابانی و ماندگار پدید آوردند.
هند – جنبش تئاتر خیابانی به رهبری صفدار هاشمی
هاشمی با نمایشهای اعتراضی علیه فقر، ستم طبقاتی و افراطگرایی مذهبی، تئاتر را به خیابانهای دهلی آورد و جانش را بر سر این راه گذاشت.
فرانسه – تظاهرات نمایشی جلیقهزردها
در جریان اعتراضات جلیقهزردها، صحنههای تئاتری نمادینی همچون پوشیدن ماسکهای مکدونالد، بازی با تابوتهای فرضی و استفاده از عروسکهای غولآسا، فضای اعتراضی را به نمایشگاهی زنده تبدیل کرد.
نقش تئاتر خیابانی در جامعه ایرانی
سکوی صدای فرودستان
در جامعهای که بسیاری از اقشار فرودست به رسانه رسمی دسترسی ندارند، تئاتر خیابانی بستری برای بیان رنج، فقر، اعتیاد، بیکاری، و محرومیت است.
زنان و بدن معترض
در برخی اجراهای خیابانی در ایران، موضوعاتی چون خشونت خانگی، تبعیض جنسیتی، و حقوق زنان در قالب اجراهایی با بدننمایی نمادین و زبان غیرکلامی بازنمایی شدهاند.
اعتراض خاموش به سانسور
هنرمندان خیابانی ایرانی، گاه با سکوت، گاه با حرکت، گاه با یک نماد ساده چون سیب گاز زده، بیهیاهو پیام خود را به هزاران مخاطب میرسانند.
چالشهای تئاتر خیابانی
سرکوب سیاسی
در بسیاری از کشورها از جمله ایران، تئاتر خیابانی با محدودیتهای امنیتی و فشارهای سیاسی روبروست.
مجوز اجرا، سانسور محتوایی، بازداشت بازیگران، همگی بخشی از این چالشها هستند.
نبود زیرساخت حمایت
برخلاف تئاتر رسمی، تئاتر خیابانی فاقد حمایت مالی و نهادی است.
هزینهها از جیب هنرمندان پرداخت میشود و استمرار این سبک دشوار است.
سوءبرداشت مخاطب
گاه مخاطبان خیابانی، بهویژه در جوامع بسته، درک درستی از کنش نمادین ندارند و اجرای هنرمندانه را به تمسخر میگیرند یا نادیده میانگارند.
آینده تئاتر خیابانی در دوران رسانه و دیجیتال
ترکیب فضای مجازی و اجرا
امروزه اجراهای خیابانی با فیلمبرداری و بارگذاری در شبکههای اجتماعی، از محلی بودن فاصله گرفته و به جنبشهای جهانی متصل میشوند.
بازتعریف تئاتر خیابانی در بحران کرونا
در دوران قرنطینه، هنرمندان با اجرا از پشت پنجره، بالکن یا خیابانهای خلوت، تئاتر خیابانی را به شکلی نو زنده نگه داشتند.
اجرای خیابانی در متاورس؟
آیا میتوان از تئاتر خیابانی در محیطهای دیجیتالی واقعیت مجازی سخن گفت؟
با رشد تکنولوژی، ممکن است تئاتر خیابانی آینده، تئاتری بدون خیابان باشد اما با همان روح اعتراض.
تئاتر خیابانی: بین هنر و مقاومت
تئاتر خیابانی تنها یک سبک هنری نیست، بلکه شکلی از مقاومت فرهنگی است.
تئاتری که از جغرافیای رسمی هنر خارج میشود تا به دل بحران برود، صدای کسانی باشد که صدا ندارند.
این تئاتر به مخاطب نمیگوید چه فکر کند، بلکه او را دعوت به دیدن دوباره، شنیدن دوباره و پرسیدن میکند.
در نهایت، در جهانی که رسانهها در سلطهی قدرتهای اقتصادی و سیاسی هستند، تئاتر خیابانی یادآور این حقیقت است که هنر هنوز میتواند مستقل، صادق و شورانگیز باشد.
این تئاتر با بدن و حضور خود، بدون نیاز به تکنولوژیهای پیشرفته، پیام اعتراض، امید و آگاهی را به گوش مردمی میرساند که شاید هرگز پایشان به سالنهای نمایشی نرسد.
در ایران و سراسر جهان، تئاتر خیابانی همچنان زنده است، همچنان میجنگد، همچنان فریاد میزند.