21:21

1404/05/15

سایت آنلاین نیوز

تئاتر آیینی و بازخوانی اسطوره‌ها در دوران مدرن

تئاتر آیینی و بازخوانی اسطوره‌ها در دوران مدرن، تلاشی است برای پیوند دوباره انسان معاصر با ریشه‌های فرهنگی و معنوی خود. در دنیای مدرن که به سمت فردگرایی و عقلانیت ابزاری گرایش دارد، تئاتر آیینی و بازخوانی اسطوره‌ها به‌عنوان ابزاری برای بازسازی هویت جمعی، چالش با روایت‌های رسمی و تجربه‌ی جمعی عمل می‌کند. این تئاتر با استفاده از زبان نمادین و استعاری اسطوره‌ها، نه تنها گذشته را بازگو می‌کند، بلکه معنا و پرسش‌های بنیادین انسان را در قالبی نوین و معاصر مطرح می‌سازد، و بدین‌وسیله فضای جدیدی برای مواجهه با مسائل اجتماعی، فلسفی و روانی فراهم می‌کند.

تئاتر آیینی و بازخوانی اسطوره‌ها در دوران مدرن

در هر جامعه‌ای، آیین‌ها و اسطوره‌ها به‌عنوان عناصر بنیادین فرهنگ و حافظه جمعی حضور دارند.

آن‌ها نه‌تنها روایت‌هایی از منشأ انسان و جهان را به تصویر می‌کشند، بلکه گاه در قالب نمایش و تئاتر نیز بازآفرینی می‌شوند.

تئاتر آیینی، که از بطن آیین‌ها و باورهای اساطیری زاده شده، بستری است برای تجربه‌ی جمعی، پالایش روانی و بازتاب اندیشه‌های ژرف انسانی.

در دوران مدرن که تکنولوژی، فردگرایی و بحران هویت‌های جمعی غالب شده‌اند، بازخوانی اسطوره‌ها در قالب‌های نوین تئاتری، نه‌تنها ضرورتی زیبایی‌شناختی، بلکه کنشی فرهنگی و اجتماعی است.

این مقاله به بررسی مفهوم تئاتر آیینی، ویژگی‌های آن، نسبتش با اسطوره و شیوه‌های بازخوانی اسطوره در تئاتر مدرن می‌پردازد.

تئاتر آیینی چیست؟

تئاتر آیینی: سرچشمه‌ی نمایش بشر

تئاتر آیینی را می‌توان نخستین شکل نمایشی بشر دانست.

در جوامع ابتدایی، نمایش‌ها بخشی از آیین‌های مذهبی و اجتماعی بودند: نیایش باران، آیین‌های درو و کشت، مراسم سوگواری، و جشن‌های تولد و مرگ.

در این نمایش‌ها، بازیگر و تماشاگر جدا از هم نبودند؛ همه مشارکت داشتند و خود بخشی از آیین بودند.

ویژگی‌های تئاتر آیینی

  1. جمع‌گرایی: همه اعضای جامعه شرکت دارند.
  2. تکرار مقدس: هر اجرا، بازتولید یک امر قدسی است.
  3. نشانه‌محوری: لباس‌ها، حرکات و فضاها بار نمادین دارند.
  4. فراموشی زمان و مکان: زمان تاریخی به زمان اسطوره‌ای بدل می‌شود.
  5. همذات‌پنداری: بازیگر تنها نقش را اجرا نمی‌کند، بلکه تجسد آن نیرو یا شخصیت است.

اسطوره به‌مثابه‌ی زبان ناخودآگاه جمعی

اسطوره چیست؟

اسطوره‌ها روایت‌هایی هستند که به توضیح پدیده‌ها، منشأ هستی و سرنوشت بشر می‌پردازند.

برخلاف تاریخ، اسطوره دغدغه‌ی واقعیت ندارد، بلکه «حقیقتی استعاری» را بازتاب می‌دهد.

بیشتر بخوانید  خطوط گمشده: زبان‌ها و الفباهایی که در طول تاریخ محو شدند

کارکردهای اسطوره

  1. هویتی: اسطوره‌ها انسجام فرهنگی ایجاد می‌کنند.
  2. روانی: به ناخودآگاه فردی و جمعی شکل می‌دهند.
  3. فلسفی: پرسش‌های هستی‌شناختی را به زبان نمادین پاسخ می‌دهند.
  4. هنری: منبع الهام برای ادبیات، نقاشی، موسیقی و البته تئاتر.

تئاتر مدرن و گسست از آیین

مدرنیته و از‌هم‌پاشی ساختارهای آیینی

با ظهور مدرنیته و عقلانیت ابزاری، جهان قدسی جای خود را به نگاه علم‌محور و فردگرایانه داد.

آیین‌ها به حاشیه رانده شدند و اسطوره‌ها به افسانه یا خرافه تقلیل یافتند.

تئاتر نیز از فضای آیینی جدا شد و به صحنه‌ای برای نمایش روان، جامعه، سیاست یا فرم هنری بدل گشت.

تئاتر مدرن و بحران معنا

تئاتر مدرن، به‌ویژه از قرن بیستم به بعد، دیگر تنها به روایت داستان‌ها بسنده نکرد.

از برشت تا آرنو، از گروتفسکی تا بروک، همه به‌نوعی با بحران معنا و هویت انسان مواجه شدند.

اینجاست که بسیاری از هنرمندان دوباره به اسطوره‌ها روی آوردند؛ نه برای بازگو کردن آن‌ها، بلکه برای بازخوانی و تأویل‌شان در بستر امروز.

بازخوانی اسطوره در تئاتر مدرن

اسطوره‌زدایی و اسطوره‌سازی دوباره

در بازخوانی مدرن، اسطوره‌ها از جایگاه مقدس خود پایین آورده می‌شوند، اما نابود نمی‌گردند.

آن‌ها در ساختارهای جدید بازتولید می‌شوند: «مدوزا» به نماد زن سرکوب‌شده بدل می‌شود، «پرمته» نه خدای آتش، بلکه روشنفکر قربانی است.

اسطوره‌سازی معکوس

گاه تئاتر مدرن، شخصیت‌های عادی را به اسطوره بدل می‌کند.

نمایش‌نامه‌هایی که از تجربه‌ی فردی، یک تجربه‌ی جمعی می‌سازند.

مانند «در انتظار گودو» که منتظران گمنام، چهره‌ای اسطوره‌ای به خود می‌گیرند.

تلفیق آیین و نوآوری

گروتفسکی در تئاتر خویش، از عناصر آیینی بهره می‌برد؛ از موسیقی سنتی گرفته تا حرکات ریتوال‌گونه.

بیشتر بخوانید  ادبیات مهاجرت: نوشتن درباره خانه‌ای که دیگر نیست

ولی آن‌ها را با متون مدرن و ساختارشکنانه درمی‌آمیزد.

نمونه‌هایی از تئاتر آیینی و بازخوانی اسطوره در ایران و جهان

ایران: آیین، تعزیه و اسطوره در تئاتر معاصر

در ایران، آیین‌های سنتی مانند تعزیه، نقالی، و سوگ سیاوش هنوز در حافظه جمعی زنده‌اند.

کارگردان‌هایی چون بهرام بیضایی با نمایش‌هایی چون مرگ یزدگرد یا مجلس ضربت زدن تلاش کرده‌اند تا اسطوره‌های ایرانی (مانند سهراب، سیاوش یا یزدگرد) را با پرسش‌های فلسفی امروز پیوند زنند.

او تاریخ را صحنه‌ای برای منازعه‌ی قدرت، حقیقت و روایت می‌سازد.

نمونه‌های جهانی

ژان آنوی در نمایش‌نامه‌ی آنتیگونه، اسطوره‌ی سوفوکل را در فضای مقاومت فرانسه بازآفرینی می‌کند.

پیتر بروک با اجرای ماهاباراتا، حماسه‌ی اسطوره‌ای هند را به زبان جهانی ترجمه می‌کند.

یوجینیو باربا با تئاتر آنتروپولوژیک، از آیین‌های قبایل آسیایی و آفریقایی برای ساخت نمایش‌های مدرن بهره می‌برد.

کارکردهای بازخوانی اسطوره در تئاتر امروز

بازسازی هویت جمعی

در جهانی که از هم‌گسیخته و پراکنده شده، بازخوانی اسطوره‌ها می‌تواند پلی باشد میان گذشته و حال، سنت و نوگرایی.

شکستن روایت‌های رسمی

اسطوره‌ها در شکل رسمی‌شان گاه ابزار قدرت بوده‌اند.

بازخوانی تئاتری می‌تواند آن‌ها را به چالش کشیده و از منظر قربانیان یا حاشیه‌نشین‌ها روایت کند.

تجربه‌ی جمعی در عصر فردیت

تئاتر آیینی، برخلاف تئاتر صرفاً روایی، همه را درگیر می‌کند؛ نه فقط از نظر دیداری، بلکه در سطح روانی و وجودی.

احیای زبان نمادین

بازگشت به اسطوره‌ها یعنی بازگشت به زبان نمادها، که به ما امکان می‌دهد مسائلی چون عشق، مرگ، قدرت، سرنوشت و مقاومت را در قالب‌های استعاری اما پرمعنا بیان کنیم.

چالش‌ها و امکانات در تئاتر آیینی مدرن

چالش‌ها:

  1. برداشت سطحی از آیین: گاه عناصر آیینی تنها برای زیبایی‌شناسی به‌کار می‌روند و معنازدایی می‌شوند.
  2. بیگانگی مخاطب مدرن: بسیاری از مخاطبان مدرن با اسطوره‌ها یا آیین‌ها بیگانه‌اند و نمی‌توانند ارتباط برقرار کنند.
  3. سانسور و فشارهای سیاسی: در جوامعی که روایت‌های رسمی حاکم‌اند، بازخوانی اسطوره‌ها می‌تواند حساسیت‌برانگیز شود.
بیشتر بخوانید  تأثیر فرهنگ پاپ بر جوانان: جنبه‌های مثبت و منفی

امکانات:

خلق تئاتری چندلایه: با ترکیب اسطوره، آیین و فرم‌های مدرن، می‌توان نمایشی ساخت که هم برای مخاطب عام و هم خاص جذاب باشد.

گفت‌وگوی میان‌فرهنگی: اسطوره‌ها جهانی‌اند؛ اجرای تئاتری اسطوره‌های شرقی می‌تواند با مخاطب غربی نیز ارتباط برقرار کند.

احیای بدن به‌عنوان ابزار بیان: آیین‌ها اغلب مبتنی بر بدن‌اند؛ این می‌تواند فرصتی برای تئاتری باشد که از زبان و دیالوگ فراتر رود.

در نهایت، تئاتر آیینی و بازخوانی اسطوره‌ها در دوران مدرن نه صرفاً یک بازگشت نوستالژیک، بلکه واکنشی است به بحران معنا، گسست‌های فرهنگی و بی‌هویتی دوران ما.

در جهانی که مصرف‌گرایی، سرعت و سطحی‌نگری حاکم‌اند، اسطوره‌ها و آیین‌ها می‌توانند ما را به عمق برگردانند، به خاطره‌ی جمعی، به ریشه‌ها.

تئاتر در این میان، چونان آیینه‌ای است که نه‌فقط بازتاب می‌دهد، بلکه بازسازی می‌کند؛ بازسازی معنا، هویت، و امید.

بازخوانی اسطوره در تئاتر مدرن به ما یادآوری می‌کند که اگرچه زبان و فرم تغییر کرده‌اند، اما پرسش‌های اساسی انسان هنوز همان است: از کجا آمده‌ایم؟

چه کسی هستیم؟

و به کجا می‌رویم؟

تئاتر آیینی، پاسخی نیست، بلکه مجالی برای دوباره پرسیدن این پرسش‌هاست؛ با زبان بدن، با نور و صدا، و با روایت‌هایی که در لایه‌های ژرف‌تر جان می‌گیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *